من یک جن گیاهان و بتها ا بود و من می تواند آنها را در تمام طول روز می خورند. من تا به حال عمه ها و خاله آنها را به من ده ها تن در زمانی که آنها بازدید کردند. من در فضائل او را ستایش بی وقفه و او بی شرمانه از عموزاده کوچک من آزار واقع شدند. هنگامی که خواهر و برادر من با من میجنگید و از آن زمان برای عذرخواهی بود، گیاهان و بتها ا معمولا شاخه زیتون بود. آره، گواو میوه مورد علاقه من بودند. تا این که یک تابستان آمد و عشق وعاشقی من با او، تغییر نیز هست.
همانطور که کودکان در تعطیلات تابستان، ما برای مادرم منتظر دریافت به کار است. هنگامی که او را ترک کرد، ما خودمان اجازه بیش از حد. خودشان لجام گسیخته ما مورد آزار واقع بچه ها از همسایه ها، ترس و وحشت حیوانات خانگی خود را، شکست قطعه پنجره، باغ خود را rummaged و در مقابل نور خورشید بازی تا زمانی که او به ما بوداده قهوه ای طلایی. که بعد از ظهر، ما تصمیم به خودمان کمی گیاهان و بتها ا چرخ متحرک. باغ همسایه ما یک درخت گواوا بسیار باردار بود. شاخه خود را با گواو سبز، گواو قرمز و زرد خیلی آویزان. و درخت متفکر است که او بود، او را به عنوان بسیاری از گواو که او می تواند در تراس همسایه من کاهش یافته است.
شیوه و عملکرد ساده بود. بزرگسالان درب بعدی nappers بعد از ظهر مذهبی بودند. در حالی که آنها خواب، من و پا بالا رفتن، به عنوان بسیاری از گواو جمع آوری به عنوان من می توانم و تقلا به سرعت. در همین حال برادران من طبقه پایین به من اگر بزرگسالان نشان داد تا هشدار. سوت به معنای، همه چیز را رها و پنهان. در اینجا چگونه من از آن امروز فکر می کنم. معمار همسایه من یک جلسه فراموشی بود. فقط که می تواند توضیح دهد که چرا او را فراموش کرده به نصب یک راه پله به تراس است. در هر دو صورت که یا مردمی درب بعدی مقدار افتضاح از سرگرم کننده، با استفاده از یک نردبان برای بالا رفتن و پایین سقف خود را داشتند.
پس از نصب از نردبان، طرح ما در نوسان کامل بود. تا زمانی که نجیب زاده از درب بعدی یک آچار چرخ ما انداخت. او تصمیم گرفت که او می تواند دود استفاده کنید. و لذت بردن از سایه درخت گواوا در حالی که انجام این کار. فرد سیگاری زیر درخت ساخته شده برادر من یک کمی عصبی است. و برادر من معمولا اعصاب چیز ساییده با شکستن به یک آهنگ تن به تن بالا مقابله کرد،. یک مکانیسم مقابله او در مدرسه تاتر به دست. آره، ما در زمینه های شکننده بود اما ما در مجدانه انجام شده است. تا برادر من تصمیم به استخدام یک ترفند دیگر از مدرسه تاتر رنجور خود را. او تصمیم گرفت به موج بازوانش را به دور شدید در حالی که آواز. همسایه ما بعد از احتمالا تعجب اگر گرمای کردم به برادر من، نگاه کردن جالب است. احتمالا ببینید که چه کسی برادر من پیچش شد بیش از حد.
آه و چه چیزی می بینید یک - یک گواوا سرقت جن، prettily بر روی دیوار از تراس خود نشسته. بنابراین در حال حاضر، ما باید دو عصب مبارزه نجیب زاده سردی گرائیده است. بزرگسالان احتمالا به مدرسه درام رفتن نیست، بنابراین او تصمیم می گیرد برای تسکین اعصاب چیز ساییده خود را با مصادره نردبان. بازداشت طبقه بالا پویان به نظر می رسید به آرامش اعصاب خود را و او در نظر گرفته شده به این روش نگه دارید. در حالی که برای حداقل. من همه در تراس، تشنه، گرسنه و پر از اشک چشم با استفاده از گرفتن پایین به تنهایی بود. من در حال حاضر رسما عضویت در این گروه مبارزه با اعصاب مرزی، و اعصاب من تصمیم به خود مرتب کردن بر اساس خوردن میوه مورد علاقه من.
من اضطراب خوردند، من از گرسنگی می خوردند و من از تشنگی خوردند است. من خوردم تا من می تواند بدون خوردن و من خوردم تا من بیمار بود. در آن زمان همسایه من دوباره بازسازی از نردبان، آسیب انجام شد. عشق وعاشقی من با گیاهان و بتها ا به پایان رسید. با حالتی دردناک و به طور دائم.
پرنده
---
No comments:
Post a Comment
Please be considerate of others, and please do not post any comment that has profane language. Please Do Not post Spam. Thank you.